نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک چو دیدار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟ مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوتنمردانه سرد است ... ای
یعنی عاشق این شعرم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام دوست عزیز
وبلاگ بسیار خوبی داری.
من از این به بعد زیاد بهت سر می زنم.
منتظر نظرات ارزشمند شما هستم.
وبلاگ خودتونه
اصلا نتونستم نظر بدم هر چی تعریف می کردم کم بود
نفس ، کز گرمگاه سینه می آید برون ، ابری شود تاریک
چو دیدار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوتنمردانه سرد است ... ای
یعنی عاشق این شعرم